آیت الله سید محمدجواد علوی بروجردی گفت: دردی که وجود دارد ما واقعا نسبت به آقا امام مجتبی علیه السلام به خصوص از نظر معرفتی دارای مشکل هستیم؛ ما امام مجتبی علیه السلام و حرکت امام مجتبی علیه السلام را درک نمیکنیم یا لااقل خیلی سخت ادراک میکنیم.
این هم از غربت امام حسن مجتبی(ع) است که فرصت عرض ادب ما نسبت به محضر ایشان خیلی کوتاه است؛ ما در آستانه شهادت وجود مقدس امام مجتبی (ع)هستیم و شهادت ایشان در هفتم صفر خیلی قوی است و نسبت به قول بیستوهشتم صفر خیلی اقوی است و آقایان هم روضه میگیرند و حوزه علمیه هم از قدیمالایام در روز هفتم صفر تعطیل بوده است و مجالس عزا اقامه میشده است؛ اما دردی که وجود دارد ما واقعا نسبت به آقا امام مجتبی علیه السلام به خصوص از نظر معرفتی دارای مشکل هستیم؛ ما امام مجتبی علیه السلام و حرکت امام مجتبی علیه السلام را درک نمیکنیم یا لااقل خیلی سخت ادراک میکنیم و نه تنها ما بلکه بزرگان آن عصر هم همین مشکل را داشتند مثل حجربنعدیها و جابربنعبدالله انصاریها که پیغمبر اکرم (ص) و امیرالمؤمنین (ع)را دیده بودند، رفتند در حضور آقا و یا مُذِلَّالمؤمنین به ایشان گفتند و این واقعیت دارد.
مشکل اصلی ما این است که ما همیشه اصالت را در حرکت ائمه اطهار علیهمالسلام به مبارزه قهری و مسلح و جنگ دادیم یعنی برای خودمان ذهنیتی درست کردیم که امام وظیفهاش این است که دست به شمشیر باشد و بزند و بکوبد؛ امیرالمؤمنین و سیدالشهدا را دیدم جنگ کردهاند و لذا کار امام مجتبی این وسط قابل توجیه نیست که آدم صلح کند آن هم با معاویه؟ این مسئله است که حتی بزرگان آن زمان هم از درک آن غافل بودند در حالی که رسولالله صلیاللهعلیهوآله فرمودهاند: «الحسن و الحسین امامان، قاما او قعدا» آیا صریحتر از این میشود؟ اگر ما اصالت را به مبارزه مسلحانه و جنگ بدهیم در واقع همان چیزی میشود که زیدیه دارند که میگویند امام کسی است که قائم به سیف باشد و شمشیر دستش باشد و به کار ببرد یعنی با مخالفان و معارضان خودش فقط با شمشیر برخورد کند و اصالت را به این دادند، آیا ما در تشیّع امامت را به این نحوه معرفی میکنیم؟ غیر از امیرالمؤمنین که جنگهای آنحضرت تحمیلی بود و غیر از سیدالشهدا که ایشان را به کربلا کشاندند و آن وضع را پیش آوردند رفتار و روش و سیره سایر ائمه اطهار علیهمالسلام چگونه است؟ ما چرا فقط دست روی امام مجتبی علیه السلام گذاشتیم؟ امام صادق علیه السلام چطور بود؟ امام صادق علیه السلام بیشتر از دیگران در معرض این قصه واقع شدند که با قیام علیه بنیامیه مواجه بودند؛ چه کسانی قیام میکنند؟ بنیالعباس و آنها هم که قیام کردند با شعار «یا لثارات الحسین» و به عنوان انتقام خون امام حسین قیام کردند و خدمت امام صادق نامه آوردند که شما پیشوایی این قیام را بر عهده بگیرید و شمشیرزن هست و همه علیه بنیامیه به پا خواستند و شما زعامت ما را بر عهده بگیرید و ما در رکاب شما شمشیر بزنیم ولی امام صادق چه کردند؟ امام صادق آن نامه را روی چراغ گرفتند و سوزاندند و آتش زدند و به قیام ورود نکردند؛ حتی برای جمعیتی که شعارشان «یا لثارات الحسین» بود؛ چرا؟ چون آن زمان آنها نمیدیدند ولی امام صادق علیه السلام میدیدند همین کسانی که «یا لثارات الحسین» گفتند و قیام کردند در زمان متوکل عباسی قبر امام حسین علیه السلام را به آب بستند و شخم زدند؛ بنیامیه از علویین و اولاد پیغمبر اکرم چند نفر را کشتند؟ دویست یا سیصد نفر محدود است اما بنیالعباس چقدر از آل علی کشتند؟
امام مجتبی علیه السلام به این نتیجه رسیدند که مردم به هر دلیل بعد از امیرالمؤمنین از جنگ خسته شدند و معرفتشان به امام کم است و امام مجتبی علیه السلام را نمیخواهند؛ دلیلش چیست؟ آقا فرمانده به جنگ میفرستند حتی پسرعموی خودشان عبیداللهبنعباس، مردم صبح که برای نماز جماعت آمدند، دیدند امام جماعت که همان فرمانده لشکر بوده است، رفته و به معاویه پناهنده شده است؛ سه تا فرمانده گذاشتند و هر سه نفر رفتند و به معاویه پناهنده شدند؛ معاویه گونیگونی نامه برای امام میفرستاد که اصحاب و نزدیکان شما نوشتند که اگر به ما دستور بدهی امام مجتبی را کتبسته تحویلت میدهیم؛ دیدگاه اینها نسبت به امام مجتبی این بود؛ امام مجتبی چه کنند؟ ایشان را نمیخواهند و درک نمیکنند؛ نه معاویه را میشناسند که معاویه یعنی چه؟ و نه بنیامیه را میشناسند که اینقدر انذار رسولالله نسبت به آنها بود که بنیامیه یعنی چه؟ وقتی نمیفهمند حالا چه کنیم؟ آیا به زور و کشتار باید مردم را به جنگ بکشانیم و بگوییم باید با معاویه مبارزه کنیم و تا نفر آخر کشته بشویم حتی اگر مکتب نماند و بنیامیه آنچه میخواهد که ریشه را بزند بتواند بزند یا اینکه صلح کنیم مثل پیغمبر اکرم که مواردی صلح کردند ما هم صلح کنیم و با دشمن قرار منع تعرض بگذاریم و بعد ما خودمان را حفظ کنیم و هویت اصلی را حفظ کنیم؟ امام مجتبی این کار را کردند و هویت مکتب را حفظ کردند و آن صلحنامهای هم که نوشتند میدانستند معاویه اهل قرار نیست و خود معاویه هم جلوی همه مردم پاره کرد البته او از باب قدرت این کار را کرد اما در تاریخ میماند که اینها حتی آن قراردادها را عهدهدار نشدند ولی مکتب بقا پیدا کرد و جوشید و این جوشیدن به سید الشهدا منجر شد و خود سید الشهدا ده سال مدت امامتشان است که نُه سال در زمان معاویه به این عهد نامه امام مجتبی پایبند بودند و سال آخر که یزید برای بیعت اجبار کرد قیام شکل گرفته است؛ لذا ما قدری در مورد امام مجتبی با تدبیر بیشتر ببینیم و بیندیشیم؛ ما ذهنیتیهایی در ذهنمان میآید که امام باید بزند و بکوبد و مثل سید الشهدا جلو برود و اینگونه نیست؛ امام صادق و امام باقر را ببینید و حتی امام رضا را ببینید که در آن شرایط واقع میشوند که ولیعهد مأمون بشوند؛ اینها را باید سنجید و درایت و معرفت و بصیرتمان را بالا ببریم و دین و امام را بشناسیم.
امام مجتبی در این وادی خیلی مظلوم بود و مصائب زیادی بر امام مجتبی وارد شد به قول آن شاعر که گفت:
مصلحت ملت اسلام و دین
کرد تو را گوشه عزلتنشین
صبر هم از صبر تو بیتاب شد
کوزه شد و زهر شد و آب شد
بعد شهادت نکشید از تو دست
تیر شد و بر تن پاکت نشست
منبع: alaviboroujerdi.ir