آنتوان بارا: احساس مسؤولیت کردم باید این شخصیت بارز و قدرتمند (امام حسین) را بشناسم و بشناسانم ....

آنتوان بارا نویسنده مسیحی سالها درباره امام حسین(ع) و زندگی ایشان تحقیق و پژوهش کرده و حاصل این تلاش دو کتاب «امام حسین در تفکر مسیحیت» و «زینب کبری فریادی که مکمل راه بود» است.  گفتگوی زیر بازنشر گفتگوی آنتوان بارا  است که در سال 1391 انجام شده است.

 

 

دکتر آنتوان بارا، متفکرو نویسنده‌ي مسیحی است. در شبکه‌های مختلف تلویزیونی و روزنامه‌های کویت فعاليت كرده است. نتیجه‌ي سال‌ها تلاش و پژوهش خود را در دو کتاب «امام حسین در تفکر مسیحیت» و «زینب کبری فریادی که مکمل راه بود» به همگان عرضه داشته. او معتقد است؛ امام حسین عليه‌السلام و حضرت زینب سلام‌الله عليها دو روی یک سکه‌ي فداکاری و ایثارند و می‌گوید؛ باعث استواري و استمرار اسلام محمدی و دین، حركت حسینی است. قیام حسیني براي حفظ دين با نهضت امام حسین عليه‌السلام شروع شد و با حضرت زینب سلام‌الله عليها با ايفاي نقش پيام‌آوري آن را به تکامل رساند.حضور وی در مشهد فرصت مناسبی را برای آشنایی با تفکرو عقاید این نویسنده که در کویت اقامت دارد، فراهم آورد که در زیر گفت‌و‌گوی ما با این نویسنده‌ي مسیحی را می‌خوانید.

به عنوان اولین سؤال ابتدا مختصری درباره‌ي خانواده، زندگی، تحصیلات و فعالیت‌های اجتماعی خودتان صحبت کنید.

من آنتوان بارا در سال 1943 میلادی در سوریه متولد شدم. دارای چهار برادر و سه خواهر و همین‌طور چهار فرزند به نام‌های: طلال، مریم،  فیصل و یوسف هستم. اجداد من در اصل از منطقه‌ي نجد عربستان هستند که از سال‌های دور به سرزمین شام مهاجرت کرده‌اند. خانواده‌ي ما از طبقه‌ي متوسط پیشه‌وران بودند و نیاکان و همین‌طور پدرم همگی به شغل نجاری و ساختن ابزار و آلات مورد نیاز کشاورزان اشتغال داشتند. تحصیلات ابتدايی من در مدرسه‌ي متعلق به مسیحیان که مدرسه‌ای خصوصی بود صورت گرفت. در دوره‌ي راهنمايی، همراه برادرم حبیب به یک مدرسه‌ي دولتی منتقل شدیم. ما نخستین دانش‌آموزان مسیحی بودیم که به این مدرسه قدم گذاشتیم، چون فقط دانش‌آموزان مسلمان به آن مدرسه می‌رفتند. در دوره‌ي دبیرستان رشته‌ي ادبی را برگزیدم و در سنین پایین و از همان دوران دبیرستان کار مطبوعاتی را آغاز کردم. پس از مهاجرت به کویت اولین‌بار به عنوان نویسنده‌ي ورزشی در روزنامه‌ي «اخبار الکویت» مشغول به کار شدم. از آن تاریخ به بعد در بخش‌های مختلف مطبوعاتی اعم از ورزشی، فرهنگی، اقتصادی، هنری و محلی به نویسندگی و یا سردبیری در روزنامه‌ها و نشریات مختلف مشغول بودم. از جمله در روزنامه‌هاي «صدای خلیج» که یک روزنامه‌ي شیعی‌مرام است، روزنامه‌ي « انباء» كه یکی از قدیمی‌ترین و قدرتمندترین روزنامه‌های کویتی است و روزنامه‌ي «اخبار اتفاقات» مسؤوليت‌ داشته و قلم زده‌‌ام. در شبكه‌هاي «الانوار»، «المنار» و «الکويت» مجری برنامه‌هايي با محوريت واقعه‌ي جانگداز عاشورا بودم. در شبکه‌ي « العداله» که وابسته به روزنامه‌ي «العداله» است نيز، برنامه‌اي با عنوان «گفت‌وگوي فرهنگي» را اجرا مي‌كردم كه در آن با چهره‌هاي فرهنگي و مسؤولين مصاحبه داشتم. شبکه‌ي فرقان چند برنامه درباره‌ي من درست کرده است، حتی برنامه‌ي مستند زندگی من را هم درست کرده‌اند.

شما نویسنده و هنرمند هستید. بگوييد تاكنون چند کتاب نوشتید و موضوعاتش چه بوده است؟

کتاب‌های من در طیف وسیعی از طیف‌های ادبی بوده است. کتاب‌هاي «ده روز گرم»، «قدرت‌ها»، «رویاها اول می‌میرند»، «بازگشت دوم»، «اعترافات دوشیزه فضه»، «شردان»، «فرعون‌های صحرا»، «منظومه‌ی شمسی گمشده» و «حادثه‌ای در بازار حمیدیه» را به رشته‌ي تحرير درآورده‌ام. کتابی به نام «دخان فوق دلمان» دارم که دلمان اسم قصه‌ی پادشاه و امیر کویت است. این کتاب را درباره‌ی جنگ عراق در کویت، در سال 1995 میلادی و بعد از جنگ نوشته‌ام. در قسمتی از این کتاب نوشتم که من می‌بینم این آدم (صدام) شکست‌خورده و نابود می‌شود و به دنبال گور و حفره‌ای می‌گردد که خودش را پنهان کند! احساس می‌کنم این یک پیش‌گويی است که خدا به زبانم آورده و تحقق‌یافته است. اما کتابم درباره‌ي امام حسين عليه‌السلام، «امام حسین در فکر مسیحیت» است كه به 35‌زبان ترجمه شده است و در بسیاری از دانشگاه‌ها از آن استفاده می‌شود. 15رساله بر اساس آن در دانشگاه قبول شده‌اند. كتاب ديگري هم دارم با عنوان «زینب کبری فریادی که مکمل راه بود» درباره‌ي خواهر گرامي ايشان.

چه طور شد که یک مسیحی به سیره‌ی زندگی امام حسين عليه‌السلام علاقه‌مند شد؟

البته برای من این مسأله عجیب نیست. من به این شخصیت بزرگوار به دليل شناخت نزدیک شدم. در ایشان شمایل و الگوهای پیامبر صلي‌الله عليه و آله را به صورت اثباتی دیدم. شهادت را دیدم. همه‌ي این الگوها را به صورت کلی در یک شخص که این بزرگوار باشند، دیدم. چرا آدم نباید این شخصیت را ستایش کند؟ ما در ایشان شمایل و اخلاق و صفات کل پیامبران و تمام الگوهای ادیان داراي رسالت را می‌بینیم. چون در قيام کربلا و عاشورا، تمام اخلاق، قیام‌ها و تفکرات و عقاید انساني تجلی پیدا کرده است. آیا ممکن است که یک انسان مؤمن، این اخلاق و سیره و روش را بخواند و ستایش نکند و به سمتش جذب نشود؟ در این صورت کسی که به این شخصیت نزدیک نشود یا انسان نیست یا اصلا به هيچ ديني ایمان ندارد.

به نظر شما ارزشمندرين بُعد شخصیت امام حسین عليه‌السلام كدام وجه شخصيتي اين امام الهي است؟

من شيفته‌ي بُعد انقلابی شخصیت امام حسين عليه‌السلام شده‌ام. آن حضرت در مرام‌نامه‌ي قیام خود اعلام می‌كند: « انی لم اخرج اشراً ولا بطراً و لامفسداً و لا ظالماً انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی»؛ من از روی هوسرانی و خوشگذرانیو ستمگری قیام نكرده‌ام، بلكه قیام من برای اصلاح در امت جدم و برای امر به معروف و نهی از منكر و حركت براساس سیره‌ي جد و پدرم است. این روح انقلابی می‌تواند كارِ معجزه‌آسا بكند، اگر هر انسانی در هر زمان و مكان از آن برخوردار باشد. ما در سال‌های پیروزی انقلاب و عزّت و افتخارات اخیر در ایران شاهد بودیم مردم و رهبران این كشور براساس این فلسفه حركت خود را آغاز و با ظلم و استكبار مخالفت كردند و با تمام قدرت در برابر آن قیام نمودند. بُعد دیگري از شخصیت امام حسین عليه‌السلام كه مرا شیفته‌ي خود كرده، تواضع ایشان در كنار روح انقلابی است. این دو خصیصه نمی‌تواند در یك شخص جمع شود. تواضع از صفات و ویژگی‌های برگزیدگان خداست. او در عین احساس عزت و آزادگی و سرافرازی در برابر دشمنان، تواضع خاص خود را دارد. این بُعد عظیمی است كه از ویژگی امام به شمار می‌رود.

شناخت شما از شخصيت حضرت امام حسين عليه‌السلام از كجا حاصل شد؟

من کتابی به نام « فضل معظم » از یکی از دوستانم گرفتم. گفت؛ شما درباره‌ي شخصیت‌های بزرگ تاریخی زیاد مطالعه می‌کنید. عاشق کتاب هستید. این کتاب را هم بخوانید. من کتاب را خواندم خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم. می‌خواستم بفهمم که این «حسین» کیست؟ می‌خواستم بیشتر درباره‌اش بدانم و اینکه چه چیزی باعث است که 50 ‌سال بعد از ظهور یک پیامبر، دینش به انحراف کشیده مي‌‌‌شود که حفظ آن به چنین حرکت و فداکاری بزرگی نیاز دارد. این محرک اولیه‌ی فکری من بود. وقتی این را دیدم احساس مسؤولیت کردم که من باید این شخصیت بارز و قدرتمند را بشناسم و بشناسانم و نشان بدهم. از نگاه یک مسیحی عربی. عربی به این دلیل که مسیحی عربی در فرهنگ اسلامی ذوب شده است. قرن‌هاست که در این فرهنگ زندگی می‌کنم. پس نگاه من خصوصیات ویژه‌ی خودش را دارد. البته من این را یک برکت الهی می‌دانم که مرا به این مسیر هدایت کرد و کمکم کرد که با نگاه و دیدگاه خاصی نسبت به این شخصیت والا و بارز (امام حسین عليه‌السلام) رابطه برقرار کنم.

این شناخت و اعتقاد چه نمود و تأثيري در زندگی شخصیو اجتماعی شما داشته است؟ براي شما مشکلی درست نکرده است؟ به هر حال شما يك مسیحی هستيد که درباره‌ي اسلام شيعي کار می‌کنيد، قطعا عده‌ای در مقابلتان قرار می‌گیرند

نمی‌شود گفت مشکل، اما یک فضا و حالت تعجب بود. گاهی اوقات حتی استقبال هم مي‌شد. گاهي هم مي‌پرسيدند که چرا شما درباره‌ي این شخصیت بارز اسلامی این حرف را زدی؟ چرا درباره‌ي حضرت مسیح این کار را نکردی؟ من دیدگاه خودم را توضیح دادم. احساس کردم که دیدگاه من مورد قبول واقع مي‌شود. یک مقایسه‌ي منصفانه‌ي عقلانی مطرح کردم. به دور از ظلم به این دو شخصیت بارز و یا زیاده‌گویی، مقایسه‌ای انجام دادم که بسیار خوب شد.

خانواده چه نظری داشتند؟

خانواده‌ام با این مسأله برخورد خوبی داشتند. خانواده‌ام از اين که من برایشان زندگي و رشادت‌ها و مشي و منش الگوهای بزرگي مانند امام حسین عليه‌السلام و حضرت زینب سلام الله عليها، را شرح بدهم، استقبال مي‌كنند. آنها به شدت همان‌طور که من اين شخصيت‌ها اسلامي را ستایش می‌کنم و حتي گاهی اوقات بیشتر، این الگوها را ستایش می‌کنند و به آنها علاقه دارند و از آنها الگو می‌گیرند.

آيا از كتاب‌هايتان به عنوان منبعي براي فعاليت‌هاي هنري استفاده شده است؟

بله. براساس کتابی که نوشتم دو نمایش‌نامه در کویت و بحرین اجرا شده و با آنها همکاری کرده‌ام و برای افتتاح آن نمایش‌ها هم رفتم. یکی «مسیح و حسین» و «انسرین» که راهبی بوده که از امام حسین عليه‌السلام الگو گرفته است، مي‌باشد. یک نمایش‌نامه بلند نيز براساس نوشته‌های من درآمد.

نظر روحانيان ايران درباره‌ي كتاب شما چه بود؟

نکته‌ای را یکی از علما به من گفت که هیچ‌وقت از ذهنم نمی‌رود. گفت؛ شما در حق امام حسین عليه‌السلام انصاف و حق‌گویی داشتید که بسیاری از نویسندگان اسلامی در حق ایشان نداشتند. یکی دیگر از علما می‌گفت ما یک نشست خبری از شما در تلویزیون دیده بودیم که تعداد زیادی نشسته بودند و شما تنها مسیحی آن جمع بودید. بقیه شیعه و سنی بودند. برایم عجیب بود که این همه مسلمان و یک مسیحی دارد درباره‌ي امام حسین عليه‌السلام به آنها درس می‌دهد!

در همان جلسه یکی از دوستان، وقتی من درباره‌ي حماسه‌ي عاشورا صحبت می‌کردم کتابم را باز می‌کرد و نکاتي را بر می‌داشت تا بتواند حرف بزند، چرا كه فکر بالغی درباره‌ي این مسأله نداشت.

در صورتی که امام علی عليه‌السلام به مسلمين توصیه می‌کنندکه ديگران در قرآن و سنت از ما پیشی نگیرند.

به هر حال علاقه‌مندي به وجود مي‌آيد. من چون شخصیت امام حسین عليه‌السلام به صورت خاص برایم یک شخصیت جالب بود، آمدم و در مسائل اين امام به شدت دقت کردم.

منبع: حوزه هنری خراسان رضوی

logo test

ارتباط با ما