شخصیت والای بزرگ پرچمدار عبادت، دیانت، عدالت، سخاوت، مروت، کرامت، شجاعت، معرفت، بصیرت، حقیقت، ذکاوت، فضیلت و شهادت و کلام آسمانی او که دنیای بشریت را به حیرت واداشته است، بهترین توشه و دستمایه برای سرودن اشعار استادان کلام بوده و هر کدام با آفرینش های ادبی، فضایل و مناقب آن حضرت را به رشته نظم درآورده اند.
سخنوران و استادان بزرگ ادب فارسی با کند و کاو در زوایای مختلف زندگی شخصیت بی بدیل عالم خلقت- مولای متقیان علی (ع)- و با توجه فصاحت، بلاغت و حکمت سخنان گهربار آن بزرگوار، اشعار نغز و زیبایی سروده و ارادت خود را به آن امام همام ابراز داشته اند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به قلم: مختار مسعود
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شخصیت والای بزرگ پرچمدار عبادت، دیانت، عدالت، سخاوت، مروت، کرامت، شجاعت، معرفت، بصیرت، حقیقت، ذکاوت، فضیلت و شهادت و کلام آسمانی او که دنیای بشریت را به حیرت واداشته است، بهترین توشه و دستمایه برای سرودن اشعار استادان کلام بوده و هر کدام با آفرینش های ادبی، فضایل و مناقب آن حضرت را به رشته نظم درآورده اند.
برخی بزرگان ادب فارسی نیز با اقتباس سخنان گهربار مولا، از آنها در اشعار خود بهره جسته و سروده های خود را به فصاحت و بلاغت کلام امیر مزین کرده اند.
غزل و قصیده های بسیاری در وصف میلاد علی در کعبه، غدیر خم، دلاوری، جوانمردی، ایثارگری، زهد و تقوای مولای متقیان سروده شده است که در چند کتاب نیز نمی گنجد. برای پرهیز از اطاله کلام، فقط به اشعار شاعران نامدار و شاخص ادب فارسی اشاره می کنیم.
* «رودکی» پدر شعر فارسی به شمار می رود که اینگونه در مدح و ثنا و فضایل حضرت علی(ع) لب به سخن گشوده است:
«ای شاه نبی سیرت ایمان تو محکم/ ای میر علی، حکمت عالم به تو در غال»
و همچنین:
«کسی را که باشد به دل مهر حیدر/ شود سرخ رو در دو گیتی به آور»
* «ابوالحسن شهید بن حسین» معروف به «شهید بلخی» از پیشگامان ادب فارسی، نیز گفته است:
«ابر چون چشم هند بنت عتبه است/ برق مانند ذوالفقار علی»(کذا)
* حکیم «کسایی مروزی» شاعر بزرگ قرن چهارم، یکی دیگر از سرآمدان سرایش مدیحه و مرثیه اهل بیت (ع) در زبان فارسی است که در چند قصیده شخصیت والا و یگانه مولا علی (ع) را می ستاید و چنین می سراید:
«مدحت کن و بستای کسی را که پیمبر/ بستود و ثنا کرد و بدو داد همه کار
آن کیست بدین حال و که بوده است و که باشد/ جز شیر خداوند جهان، حیدر کرار؟
این دین هدی را به مثل دایرهای دان/ پیغمبر ما مرکز و حیدر خط پرگار
علم همه عالم به علی داد پیمبر/ چون ابر بهاری که دهد سیل به گلزار»
و همچنین در قصیده دیگری میگوید:
«فهم کن گر مومنی فضل امیرالمومنین/ فضل حیدر شیر یزدان مرتضای پاک دین
فضل آن کس کز پیمبر بگذری فاضل تر اوست/ فضل آن رکن مسلمانی امام المتقین»
* «خاقانی شروانی» بزرگ ترین قصیده سرای تاریخ شعر و ادب فارسی ملقب به «حسان العجم»، با وجود اعتقاد به مذهب شافعی در اشعار متعددی به حضرت علی (ع) و خاندان پیامبر ابراز ادب، احترام و اخلاص کرده و سروده است:
«به بوتراب که شاه بهشت قنبر اوست/ فدای کعب و ترابش کواعب و اتراب»
و «مانند بوده در شهر علم، حیدر/ وین سید دین کلید آن در»
و همچنین «مصطفی عزم و علی رزمی که هست/ ذوالفقارش پاسبان مملکت»
* «مولانا جلال الدین محمد» مشهور به «مولوی» صاحب مثنوی معنوی و دیوان شمس تبریزی، شاعر و عارف بزرگ ایرانی در قرن هفتم، در سروده های مختلفی به ذکر فضایل بیکران مولای متقیان علی (ع) پرداخته و بارها ارادت خود را به آن حضرت ابراز داشته است.
وی در شعر معروف «از علی آموز اخلاص عمل» به ماجرای توهین «عمروبن عبدود» به مولا علی (ع) در مصاف با او پرداخته و شمه ای از معارف الهی را برای درس آموزی به تاریخ بشریت برمی شمارد:
«از علی آموز اخلاص عمل/ شیر حق را دان مطهر از دغل
در غزا بر پهلوانی دست یافت/ زود شمشیری برآورد و شتافت
او خدو انداخت در روی علی/ افتخار هر نبی و هر وَلی
آن خدو زد بر رخی که روی ماه/ سجده آرد پیش او در سجده گاه
در زمان انداخت شمشیر آن علی/ کرد او اندر غزایش کاهلی
...ای علی که جمله عقل و دیدهای/ شمّهای واگو از آنچ دیده ای
تیغ حلمت جان ما را چاک کرد/ آب علمت خاک ما را پاک کرد
گفت من تیغ از پی حق میزنم/ بنده حقم نه مامور تنم
شیر حقم، نیستم شیر هوا/ فعل من بر دین من باشد گوا»
مولوی در دیوان شمس، ابیات متعددی در مدح حضرت علی (ع) می سراید و در برخی اشعارش از کلام نورانی آن بزرگوار بهره می جوید:
«آن شاه که با دانش و دین بود، علی بود/ مسجود ملک، ساجد و معبود علی بود
خورشید ضیاءگستر و جمشید دو کشور/ ماه فلک، موهبت و جود، علی بود
آن شاه فلک مرتبه کز عز و جلالت/ بر سایر مخلوق بیفزود، علی بود
آن نکته تحقیق حقائق به حقیقت/ کز روی یقین مظهر حق بود، علی بود
هم اول و هم آخر و هم ظاهر و باطن/ هم موعد و هم وعده و موعود، علی بود»
مولانا در ابیات دیگری وجود امام علی (ع) را خورشید جهان گستر و ماه جود و موهبت می داند و با اشاره به جوانمردی و دلاوری، باب علم و همدمی با پیامبر، او را امین و رازدار حضرت محمد(ص) معرفی می کند:
«شاه ما، شاه است و نامش مرتضاست/ در دو عالم، شاه ما شیر خداست
شاه ما را بر همه شاهان شهی است/ شاه ما بر جمله شاهان پادشاست
غیر او دیگر تو خود شاهی مدان/ غیر حق بر هر که می نازی خطاست
شاه ما آن شه که نامش حیدر است/ بر همه شاهان، یقین فرمانرواست
گنج حق در سینه آن شاه دان/ باب علمش گر همی خوانم رواست
شاه سلطانان عالم چون علیست/ یادگار مصطفای با صفاست
مصطفی را غیر او همدم نبود/ در حقیقت رازدار مصطفی است
جمله شاهان عالم سر به سر/ بر در این شاه ما همچون گداست
گر جدا دانی علی از مصطفی/ دشمن جانت خدای کبریاست»
مولوی وجود مبارک امام علی (ع) را نقطه آفرینش و خلقت و او را ولی و جانشین پیامبر و یگانه پادشاه سخاوت و کرامت می داند.
«تا صورت پیوند جهان بود، علی بود/ تا نقش زمین بود و زمان بود، علی بود
شاهی که ولی بود و وصی بود، علی بود/ سلطان سخا و کرم و جود، علی بود
این کفر نباشد سخن کفر نه این است/ تا هست علی باشد و تا بود علی بود»
* حماسه سرای بزرگ ایران «فردوسی طوسی» خالق شاهنامه و داستانسرای پهلوانان ایرانی، مولای متقیان را قهرمان واقعی می داند و فضایل و صفات مروت و جوانمردی او را برمی شمارد.
فردوسی، کلام گهربار پیامبر اکرم (ص) که «من شهر دانشم و علی در و گشاینده آن» را، چنین به نظم می کشد:
«که من شهر علمم، علی ام در است/ درست این سخن گفت پیغمبرست
علی را چنین گفت و دیگر همین/ کز ایشان قوی شد به هر گونه دین
سر انجمن بد ز یاران علی/ که خواندش پیمبر، علی ولی
به مدح علی خامه سر می کنم/ زمین تا فلک پرگهر می کنم»
فردوسی آشکارا عشق و ارادت خود را به علی (ع) و اهل بیت پیامبر (ص) ابراز می دارد و خود را پیرو آنان و دشمنان مولا را نالان ترین افراد جهان معرفی می کند.
«منم بنده اهل بیت نبی/ ستاینده خاک پای وصی
اگر چشم داری به دیگر سرای/ به نزد نبی و علی گیر جای
گرت زین بد آید گناه من است/ چنین است و این دین و راه من است
برین زادم و هم برین بگذرم/ چنان دان که خاک پی حیدرم
هر آنکس که در جانش بغض علی است/ ازو زارتر در جهان زار کیست»
* «نظامی گنجوی» شاعر و داستانسرای بزرگ قرن ششم هجری که درسرودن اشعار تمثیلی و بزمی سرآمد سخنوران ادب فارسی است، درباره مولا علی (ع) می گوید:
«ز بعد معرفت کردگار لم یزلی/ نبی شناسم، وانگه علی و آل علی»
* «فریدالدین ابوحامد محمد عطار نیشابوری» از عرفا و شعرای بلندمرتبه ادب فارسی، نیز در اشعار خود با القاب مختلف، صفات والای مولای متقیان را بیان کرده است که به برخی از آنها اشاره می شود:
«ای پسر؛ تو بی نشانی از علی/ عین، یا و لام دانی از علی
خواجه حق، پیشوای راستین/ کوه علم و باب علم و قطب دین
ساقی کوثر، امام رهنما/ ابن عم مصطفی، شیرخدا
مقتدا بی شک به استحقاق اوست/ مفتی مطلق علی الاطلاق اوست
قلب قرآن، قلب پر قرآن اوست/ «وال من والاه»اندر شأن اوست»
* «حکیم سنایی غزنوی» از مشاهیر بزرگ عرفان و تصوف و قصیده گو و مثنوی سرای بزرگ زبان فارسی، با اشاره به انتخاب جانشین پیامبر(ص) در واقعه غدیر خم، اینگونه ارادت خود را به ساحت مقدس امیرالمومنین (ع) نشان می دهد:
«مر نبی را وصی و هم داماد/ جان پیغمبر از جمالش شاد
نایب مصطفی به روز غدیر/ کرده در شرع، مر او را به امیر
خوانده در دل و ملک، مختارش/ هم در علم و هم علمدارش
جانب هر که با علی نه نکوست/ هر که گو باش، من ندارم دوست»
و در قصیده دیگری می سراید:
«ای امیرالمومنین، ای شمع دین، ای بوالحسن/ ای به یک ضربت ربوده جان دشمن از بدن
...این جدال و این کمال و این جمال و منزلت نیست/ کس را در جهان جز مر تو را ای بوالحسن»
* «حافظ شیرازی» بزرگ ترین شاعر غزلسرای ایران زمین، اشعار خود را به توصیف فضایل حضرت علی(ع) مزین کرده است و می سراید:
«حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق/ بدرقه رهت شود همت شحنه نجف»
یا در جای دیگری، ولایت علی و خاندان وی را به کشتی نوح مثل می کند و می گوید:
«حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح/ ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت»
* «صائب تبریزی» غزلسرا و شاعر نامدار دوره صفویه، احساسات و عواطف خود را به امام(ع) چنین بیان می کند:
«بهترین خلق بعد از بهترین انبیا/ ابن عم مصطفی، داماد خیرالمرسلین
تا ابد چون طفل بی مادر به خاک افتاده بود/ ذوالفقار او نمی برید اگر ناف زمین
خانه زنبور دل بی شهد ایمان مانده بود/ گر نمی شد باعث تعمیر او یعسوب دین
تا نگرداند نظر حیدر، نگردد آسمان/ تا نگوید یا علی، گردون نخیزد از زمین»
* «محتشم کاشانی» شاعر مشهور سده دهم هجری، ترکیب بندی دارد که با «السلام ای عالم اسرار ربالعالمین/ وارث علم پیمبر، فارِس میدان دین» آغاز می شود و چند بیت ترکیب آن در زیر می آید:
«آن یدالله را که ابن عم رسولالله بود/ گر کسی همتاش باشد هم رسولالله بود»
و همچنین «لافتی الا علی گویند اهل روزگار/ ساکنان آسمان لاسیف الا ذوالفقار»
و «حقشناسان گر به دست آرند معیار تو را/ حد فوق ماسوی دانند مقدار تو را»
* «وحشی بافقی» شاعر بزرگ قرن دهم که در سرودن اشعار پرسوز و گداز عاشقانه دست بالایی دارد، این چنین به توصیف مولای متقیان می پردازد:
«علی سپهر معالی که در معارج شأن/ کنند کسب مراتب ز نام او القاب
مگر خبر شد ازین اهل کفر و طغیان را/ که فارغند ز بیم عقاب و خوف عذاب
که تا معاند او باشد و مخالف او/ به دیگری نرسد نوبت عذاب و عقاب»
وی قصیده دیگری دارد که در بخشی از آن آمده است:
«...تا کند حرف های رنگین درج/ بر وی از مدح آل حیدر گل
شاه دین مرتضا علی که شدش/ به هزاران زبان ثنا گر گل
بس که در دشت خیبر از تیغش/ رست از گل ز خون کافر گل
گر خزان ریاض دهر شود/ نشود کم ز دشت خیبر گل»
در منظومه عاشقانه «ناظر و منظور» نیز آورده است:
«از آن رو صبح این روشندلی یافت/ که چون ما در دلش مهر علی تافت
ز مهر او منور خانه خاک/ به نام او مزین مهر افلاک»
* «قاآنی شیرازی» نیز در اشعار خود به دلاوری و ایثار آن حضرت در پیشبرد دین اشاره می کند و می سراید:
«اسلام شد مشیّد و دین گشت استوار/ از بازوی یدالله و از ضرب ذوالفقار
«... ختم ولایتی تو سزدکز ولای تو/ یکباره ختم گردد شاهی به شهریار»
* «ابوسعید ابوالخیر» از بزرگان عرفان و تصوف، در قالب رباعی ارادت خود را به حضرت علی (ع) ابراز داشته است:
«ای شیر سرافراز زبردست خدا/ ای تیر شهاب ثاقب شست خدا
آزادم کن ز دست این بیدستان/ دست من و دامن تو ای دست خدا»
وی همچنین سروده است:
«یا رب به دو نور دیده پیغمبر/ یعنی به دو شمع دودمان حیدر
بر حال من از عین عنایت بنگر/ دارم نظر آنکه نیفتم ز نظر»
* استاد بزرگ سخن «سعدی شیرازی» که قصاید حکمی، اخلاقی و تعلیمی وی زبانزد است، اشعار خود را به فضایل حضرت علی (ع) متبرک کرده و سروده است:
«کس را چه زور و زهره که وصف علی کند/ جبار در مناقب او گفته «هل اتی»
زورآزمای قلعه خیبر که بند او/ در یکدگر شکست به بازوی لافتی
مردی که در مصاف، زره پیش بسته بود/ تا پیش دشمنان ندهد پشت بر غزا
شیر خدای و صفدر میدان و بحر جود/ جانبخش در نماز و جهانسوز در وغا
دیباچه مروت و سلطان معرفت/ لشکر کش فتوت و سردار اتقیا
فردا که هرکسی به شفیعی زنند دست/ ماییم و دست و دامن معصوم مرتضی»
* «ناصرخسرو قبادیانی» سخنسرای نامی قرن پنجم، در قصیدهای 47 بیتی به توصیف کرامات و فضایل آن حضرت پرداخته و می گوید:
«بهار دل دوستدار علی/ همیشه پر است از نگار علی
از امت سزای بزرگی و فخر/ کسی نیست جز دوستدار علی
به صد سال اگر مدح گوید کسی/ نگوید یکی از هزار علی
شریعت کجا یافت نصرت مگر/ ز بازوی خنجر گزار علی؟»
وی در جای دیگر واقعه غدیر و انتخاب مولا علی (ع) به عنوان وصی و جانشین پیامبر را به رشته نظم در آورده و می سراید:
«بنگر که خلق را به که داد و چگونه گفت/ روزی که خطبه کرد نبی بر سر غدیر
دست علی گرفت و بدو داد جای خویش/ گر دست او گرفت تو جز دست او مگیر»
* به اعتقاد برخی سخن شناسان، استاد «محمدحسین بهجت تبریزی» متخلص به «شهریار» نغزترین اشعار را درباره فضایل مولای متقیان سروده است. وی با وجود بهره مندی از هنر و مهارت سخنوری و تسلط بر کلام شعری، خود را در توصیف آن امام بزرگوار عاجز و متحیر می خواند و می گوید:
«نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت/ متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را؟»
شهریار، همچنین عظمت، کرامت و عدالت حضرت علی (ع) را در برخورد با قاتلش که در تاریخ بشریت غیرقابل تکرار است، می ستاید و با اشاره به دستور آن حضرت درباره نوشاندن شیر به «ابن ملجم» می سراید:
«می زند پس، لب او کاسه شیر/ می کند چشم اسارت به اسیر
چه اسیری که همان قاتل اوست/ تو خدایی مگر ای دشمن دوست؟
در جهان این همه شر و همه شر/ ها علی بشر کیف بشر»
منبع: ابنا