نویسنده: س. تحفه (کارشناس روانشناسی؛ این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید )
امام جواد، نهمین هدایتگر و جانشین پس از پیامبر رحمت است. ولادت ایشان، مصادف با 10 رجب سال 195 هجری قمری بود[1] . هشتمین حجت خدا – امام رضا – نامش را محمد نهاد. از آنجا که در جود و بخشش، بیهمتا بود، ملقّب به جواد شد. و چون آنچنان که شایسته خداوند بود، تقوا را رعایت میکرد، تقی نامیده شد[2]. به نقل از پدرشان - علی بن موسی الرضا - مولودی پر برکتتر از او نسبت به شیعیان، متولد نشده است[3]. مادر این مولود فرخنده، سبیکه نام داشت که امام رضا او را خیزران نامید.
زمانی که غریبترین غریبان – امام رضا – به شهادت رسید، فرزندشان جواد، حدودا 7 تا 9 سال داشت. از این رو برخی از شیعیان، از کمی سنِ جانشینِ امام هشتم، در امامت فرزندش جواد در شک و شبهه افتادند. تا آنکه عدهای از علما و فاضلان شیعه خدمت ایشان رفتند و از وفور علم و کمالات او، اقرار به امامتش کردند[4] .
امام جواد معدن علم الهی و محل راز خداوندی بود[5] . تا جایی که مأمون – قاتل امام رضا – اعتراف میکند که علم ایشان از جانب حق تعالی است و این علم از راه تحصیل، کسب کردنی نیست و کوچک و بزرگ این خاندان از دیگران برترند[6].
مدت امامت امام جواد، 17 سال بود و در سال 220 در سن 25 سالگی به شهادت رسید. [7]
از این هدایتگر آسمانی، نکات تربیتی زیادی برای کسانی که دنبال هدایت و تربیت هستند، به یادگار مانده. در ادامه، به چند نمونه از کلام سرشار از علم و عقلانیت ایشان اشاره میشود:
1- ملاقات و دیدار با برادران [ایمان دار]، موجب صفای دل و شكوفائی عقل خواهد گشت، گرچه در مدّت زمانی كوتاه انجام پذیرد.[8]
2- كسى كه در امرى حاضر باشد ولی از آن کار کراهت داشته باشد، همچون كسی است كه [هنگام وقوع آن امر] غائب بوده. و هر كه در امرى حاضر نباشد ولى بدان رضایت داشته باشد، مانند كسى است كه خود در آن امر حضور داشته.[9]
3- هر كه گوش دل به گویندهاى دهد [گویا] او را پرستیده. اگر گوینده از طرف خدا باشد، پس [در واقع] خدا را پرستیده، و اگر از زبان ابلیس سخن گوید، شیطان را پرستیده. [10]
4- هركس موقعیّت شناس نباشد جریانات، او را می رباید و هلاك خواهد شد و هركس بدون تفّكر و اطمینان نسبت به جوانب (هر كاری، فرمانی، حركتی و ...) مطیع و پذیرای آن شود، خود را در معرض سقوط قرار داده؛ و نتیجهای جز خشم و عصبانیّت نخواهد گرفت.[11]
5- ارزشمندترین عبادتها آن است كه خالص و بدون ریا باشد.[12]
6- تأخیر در توبه، فریبخوردگى است؛ و دست به دست كردن بسیار، سرگردانى؛ و عذرتراشى در برابر خدا هلاكت؛ و پافشارى بر گناه، ایمن شمردن خویش از عقوبت خداست. جز زیانكاران كسى از عقوبت الهى (به خیال خویش) ایمن نیست. [13]
7- تا زمانی که بندگان شکرگزاری از خدا را قطع نکنند، خداوند فزونیِ نعمت را قطع نمیکند (تا وقتی بندگان شکر نعمت را به جا آورند، خداوند هم بر آن نعمت میافزاید).[14]
8- انجام دهنده ظلم، كمك دهنده برای ظلم و كسی كه راضی به ظلم باشد، هر سه [در ظلم] شریك خواهند بود.[15]
9- اگر جاهل سکوت میکرد، مردم دچار اختلافات نمیشدند.[16]
10- هر كه كار زشتی را تحسین (تأیید) كند، در [عقاب] آن شریك خواهد بود.[17]
11- اعتماد به خدا بهاى هر چیز با ارزش و نردبان ترقى هر امر بلند مرتبه ای است.[18]
12- عزّت مومن، در بی نیازی او از مردم است. [19]
13- اینگونه مباش که در آشکارا خود را ولی خدا نشان دهی و در پنهان، دشمن خدا باشی. [20]
14- فرود آوردن بال (تواضع)، زینت بخش علم؛ ادب نیکو، زینت بخش عقل؛ و گشاده رویی، زینت بخش حلم است.[21]
15- چگونه گمراه و درمانده خواهد شد كسی كه خداوند سَرپرست و متكفّل اوست؟ چطور نجات می یابد كسی كه خداوند در طلبش است؟هر كه از خدا قطع امید كند و به غیر او پناهنده شود، خداوند او را به همان شخص واگذار می كند.[22]
16- از رفاقت با آدم بد بپرهیز. بدرستیکه او به شمشیر آخته میماند؛ منظرش نیکو است و آثارش زشت.[23]
17- آهنگ خدا را در دل داشتن زودتر انسان را به مقصد میرساند تا اینکه با اَعمال، اعضا و جوارح را به رنج بیاندازد. (با بال دل سریع تر به خدا میتوان رسید تا پای رفتار) [24]
18- هر كه با تکیه بر خداوند، خود را بی نیاز [از مردم] بداند، مردم محتاج او خواهند شد؛ و هر كه تقوای الهی را پیشهی خود كند، مورد محبّت مردم قرار می گیرد گرچه مردم خودشان اهل تقوا نباشند.[25]
19- نعمتی كه شكرش به جا نیاید همانند گناهی است كه بخشوده نشود.[26]
20- بر شما باد به طلب علم؛ چون طلبش واجب و بحث دربارهاش مطلوب است. مایه پیوند میان برادران [ایماندار]؛ نشانه جوانمردی؛ هدیه ای [مناسب] در مجالس؛ دوستی در سفر؛ و مونسی در تنهائی است.[27]
21- همنشینی با بی خردان، سبب تباهی اخلاق میشود و رفاقت با خردمندان، موجب رشد و كمال اخلاق میگردد.[28]
22- حقیقت ادب اجتماع خصلتها و صفات خیر است در آدمى و اجتناب و دورى نمودن است از خصلتهاى زشت و قبیح، و مرد به سبب ادب به مكارم اخلاق و مقام ارجمند در دنیا و آخرت می رسد و به سبب آن داخل بهشت مىشود و ادب نزد بعضى از مردم آن است كه انسانى سخن نیكو بگوید و كلمات زشت را بر زبان نیاورد و حال آنكه چنین نیست؛ زیرا سخن نیكو گفتن ادب نیست مگر آنكه رضایت خداوندى در آن باشد و سبب دخول بهشت گردد. با ادب بودن یعنی رعایت ادب شریعت، پس با عمل كردن به شریعت (دستورات الهی) حقیقتا با ادب باشید.[29]
23- برای کمال جوانمردی همین بس که انسان آنچه را زیبندهی او نیست فروگذارد و برای حیای او همین بس که با هیچ کس چنان رفتار نکند که برخودش نمیپسندد.[30]
24- هر که برادرش را پنهانی پند دهد، او را زینت بخشیده و اگر در حضور دیگران نصیحتش کند، ضایعش ساخته است.[31]
25- سه چیز، بنده را به خشنودی خدای متعال میرساند: بسیار طلب مغفرت کردن، فروتنی، و بسیار صدقه دادن.[32]
26- سه خصلت است که در هر که باشد، پشیمان نمیشود: شتاب نکردن، مشورت کردن و توکل بر خدا به هنگام تصمیم.[33]
منبع: پایگاه علمی فرهنگی محمد (ص)
[1] - منتهی الآمال، ج 2، ص 984.
[2] - "سمی محمدبن علی الثانی «التقی» لانه اتقی الله عزوجل": بحارالانوار، ج 50، ص 16.
[3] - "هَذَا الْمَوْلُودُ الَّذِی لَمْ یُولَدْ مَوْلُودٌ أَعْظَمُ بَرَكَةً عَلَى شِیعَتِنَا مِنْهُ": کافی، ج 2، ص 109.
[4] - منتهی الآمال، ج 2، ص 986.
[5] - "فَهُوَ مَعْدِنُ عِلْمِی وَ مَوْضِعُ سِرِّی": اصول کافی، ج 2، ص 473.
[6] - منتهی الآمال، ج 2، ص 988.
[7] - بحارالأنوار، ج 50، ص 2.
[8] - "مُلاقاةُ الاْخوانِ نَشْرَةٌ، وَ تَلْقیحٌ لِلْعَقْلِ وَ إنْ كانَ نَزْراً قَلیلا": امالی شیخ مفید، ص 328، ح 13.
[9] - "مَنْ شَهِدَ أَمْراً فَكَرِهَهُ كَانَ كَمَنْ غَابَ عَنْهُ وَ مَنْ غَابَ عَنْ أَمْرٍ فَرَضِیَهُ كَانَ كَمَنْ شَهِدَهُ": تحف العقول، ص 456.
[10] - "مَنْ أَصْغَى إِلَى نَاطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ فَإِنْ كَانَ النَّاطِقُ عَنِ اللَّهِ فَقَدْ عَبَدَ اللَّهَ وَ إِنْ كَانَ النَّاطِقُ یَنْطِقُ عَنْ لِسَانِ إِبْلِیسَ فَقَدْ عَبَدَ إِبْلِیسَ": تحف العقول، ص 456.
[11] - "مَنْ لَمْ یَعْرِفِ الْمَوارِدَ أعْیَتْهُ الْمَصادِرُ و مَنِ انْقادَ إلَی الطُّمَأنینَةِ قَبْلَ الْخِیَرَةِ فَقَدْ عَرَضَ نَفْسَهُ لِلْهَلَكَةِ وَالْعاقِبَةِ الْمُغْضِبَةِ": أعلام الدّین، ص 309.
[12] - "أفْضَلُ الْعِبادَةِ الاْخْلاصُ": بحارالأنوار، ج 67، ص 245.
[13] - "تَأْخِیرُ التَّوْبَةِ اغْتِرَارٌ وَ طُولُ التَّسْوِیفِ حَیْرَةٌ وَ الِاعْتِلَالُ عَلَى اللَّهِ هَلَكَةٌ وَ الْإِصْرَارُ عَلَى الذَّنْبِ أَمْنٌ لِمَكْرِ اللَّهِ- فَلا یَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ": تحف العقول، ص 456.
[14] - "لَا یَنْقَطِعُ الْمَزِیدُ مِنَ اللَّهِ حَتَّى یَنْقَطِعَ الشُّكْرُ مِنَ الْعِبَادِ": تحف العقول، ص 457.
[15] - "الْعامِلُ بِالظُّلْمِ، وَالْمُعینُ لَهُ، وَالرّاضی بِهِ شُرَكاءٌ": كشف الغمّة، ج 2، ص 348.
[16] - "لَوْسَكَتَ الْجاهِلُ مَااخْتَلَفَ النّاسُ": كشف الغمّة، ج 2، ص 349.
[17] - "مَنِ اسْتَحْسَنَ قَبیحاً كانَ شَریكاً فیهِ":- كشف الغمّة، ج 2، ص 349.
[18] - "الثِّقَةُ بِاللَّهِ تَعَالَى ثَمَنٌ لِكُلِ غَالٍ وَ سُلَّمٌ إِلَى كُلِّ عَالٍ": بحارالانوار، ج75، ص 364.
[19] - "عزّ المؤمن غناه عن الناس": بحارالانوار، ج 72، ص 109.
[20] - "لا تكن ولی اللّه فی العلانیة، عدوّا له فی السر": بحارالانوار، ج 75، ص 365.
[21] - "خَفْضُ الْجَناحِ زینَةُ الْعِلْمِ، وَ حُسْنُ الاْدَبِ زینَةُ الْعَقْلِ، وَ بَسْطُ الْوَجْهِ زینَةُ الْحِلْمِ": كشف الغمّة، ج 2، ص 347.
[22] - "كَیْفَ یَضِیعُ مَنِ اللَّهُ كَافِلُهُ؟ وَ كَیْفَ یَنْجُو مَنِ اللَّهُ طَالِبُهُ؟ وَ مَنِ انْقَطَعَ إِلَى غَیْرِ اللَّهِ وَكَلَهُ اللَّهُ إِلَیْهِ": بحار الانوار، ج 68، ص 155.
[23] - "ایَّاكَ وَ مُصَاحَبَةَ الشَّرِیرِ، فَإِنَّهُ كَالسَّیْفِ الْمَسْلُولِ، یَحْسُنُ مَنْظَرُهُ وَ یَقْبُحُ أَثَرُه": بحارالانوار، ج 71، ص 198.
[24] - "الْقَصْدُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِالْقُلُوبِ أَبْلَغُ مِنْ إِتْعَابِ الْجَوَارِحِ بِالْأَعْمَالِ": عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال، ج 23، ص 289.
[25] - "مَنِ اسْتَغْنی بِاللهِ إفْتَقَرَ النّاسُ إلَیْهِ، وَ مَنِ اتَّقَی اللهَ أحَبَّهُ النّاسُ وَ إنْ كَرِهُوا": بحارالأنوار، ج 75، ص 79.
[26] - "نِعْمَةٌ لاتُشْكَرُ كَسِیَّئَة لاتُغْفَرُ": بحارالأنوار، ج 68، ص 53.
[27] - "عَلَیْكُمْ بِطَلَبِ الْعِلْمِ، فَإنَّ طَلَبَهُ فَریضَةٌ وَالْبَحْثَ عَنْهُ نافِلَةٌ، وَ هُوَ صِلَةُ بَیْنَ الاْخْوانِ، وَ دَلیلٌ عَلَی الْمُرُوَّةِ، وَ تُحْفَةٌ فِی الْمَجالِسِ، وَ صاحِبٌ فِی السَّفَرِ، وَ أُنْسٌ فِی الْغُرْبَةِ": كشف الغمّه، ج 2، ص 347.
[28] - "فَسادُ الاْخْلاقِ بِمُعاشَرَةِ السُّفَهاءِ، وَ صَلاحُ الاْخلاقِ بِمُنافَسَةِ الْعُقَلاءِ": كشف الغمّه، ج 2، ص 349.
[29] - "وَ حَقیقَةُ الاْدَبِ اِجْتِماعُ خِصالِ الْخیْرِ، وَ تَجافی خِصالِ الشَّرِ، وَ بِالاْدَبِ یَبْلُغُ الرَّجُلُ الْمَكارِمَ الاْخْلاقِ فِی الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ، وَ یَصِلُ بِهِ اِلَی الْجَنَّةِ و الاْدَبُ عِنْدَ النّاسِ النُّطْقُ بِالْمُسْتَحْسَناتِ لا غَیْرُ، وَ هذا لا یُعْتَدُّ بِهِ ما لَمْ یُوصَلْ بِها إلی رِضَااللهِ سُبْحانَهُ، وَ الْجَنَّةِ، وَ الاْدَبُ هُوَ أدَبُ الشَّریعَةِ، فَتَأدَّبُوا بِها تَكُونُوا أُدَباءَ حَقّاً": ارشاد القلوب دیلمی، ص 160.
[30] - "حَسْبُ الْمَرْءِ مِنْ کَمالِ الْمُرُوَّهِ تَركهُ ما لَا یُجمَل بِه وَ مِن حَیائه اَنْ لا یَلْقی اَحَداً به ما یَکْرَهُ": بحارالانوار، ج 75، ص 80.
[31] - "مَن وَعَظَ أَخاهُ سِرّا فَقَد زانَهُ وَمَن وَعَظَهُ عَلانیَةً فَقَد شانَهُ": بحارالانوار، ج 75، ص 82.
[32] - "ثَلاثٌ یَبْلُغْنَ بِالْعَبْدِ رِضْوانَ اللّهِ: كَثْرَةُ الاْسْتِغْفارِ، وَ خَفْضِ الْجْانِبِ، وَ كَثْرَةِ الصَّدَقَة": كشف الغمّة، ج 2، ص 349.
[33] - " ثَلاثٌ مَن کُنَّ فِیهِ لَم یَندَم: تَرکُ العَجَلة وَ المَشوِرَة وَ التَّوَکُلُ عَلَی اللهِ عِندَ العَزمِ": كشف الغمّة، ج 2، ص 349.