غروب «علم» و «جود»

flower 12

    

نویسنده: زهرا مرادی  کارشناس ارشد MBA؛ این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید)

    

وابسته بر جود تو این عالم وجود                    آرند جن و انس به خاک درت سجود       

مشهور در میان امامان شدی به جود              بر جود و بر قیام و سجودت همه درود [1]

     

شگفتا.

شگفتا که فرزند آدم هیچگاه برای هلاک کردن خود از تکاپو نیفتاده! هماره نور عقل را خفه کرده و تذکار عالِمان را به سُخره گرفته؛ و بدین ترتیب هم حجت درون؛ و هم حجت بیرون را رها نموده. [2]

شگفتا.

شگفتا که این مخلوقِ مفلوک هیچگاه حُرمت خالق و مالک خویش پاس نداشته! نمک خورده و نمکدان شکسته؛ نعمت گرفته و نقمت نشانده.

نعمت که می‌گویم، نه منظورم آب و نان و جان باشد؛ که اینها در برابر آنچه بنی آدم کفران کرده، هیچ‌اَند. آنچه شکرش به جا نیامده و حرمتش زایل شده، جنسش سعادت است؛ نامش هدایت است!

از آدم تا خاتم، همه‌ی هدایتگران به جُرم خیرخواهی و حق پرستی مورد آزار آدمیان قرار گرفتند. تا آنکه نوبت به اوصیای رسول خاتم رسید: دوازده برگزیده‌ی خاص خدا که هرچه علم و عقل و کفایت و درایت و رحمت و حکمت و ... در هدایتگران پیشین بود، اینان همه را یکجا داشتند!

اما چه سود که هر چه نعمت، عظیم تر می‌شد، کفرانش نیز شدت می‌یافت.

اولین وصیِّ رسول خاتم: علی بن ابیطالب، «امیر مومنان» و «صراط مستقیم خدا» بود که در محراب عبادت، مظلومانه با ضربت شمشیری زهرآگین که بر سر ایشان فرود آمد، به شهادت رسید.

دومین وصیِّ رسول خاتم: حسن بن علی، «کریم اهل بیت» بود که با زهر مسموم شد و جنازه اش نیز غریبانه تیرباران گردید.

سومین وصیِّ رسول خاتم: حسین بن علی، «چراغ هدایت» و «کشتی نجات» بود که ناجوانمردانه سر از تنش جدا کردند و بر جسد بی جانش با اسب تاختند.

چهارمین وصیِّ رسول خاتم: علی بن الحسین، «زینت عبادت کنندگان»؛

پنجمین وصیّ رسول خاتم: محمد بن علی، «شکافنده‌ی علوم»؛

ششمین وصیّ رسول خاتم: جعفر بن محمد، «پیشوای راستگویان»؛

هفتمین وصیِّ رسول خاتم: موسی بن جعفر، «اسوه‌ی صابران»؛

هشتمین وصیِّ رسول خاتم: علی بن موسی، «هدایتگر رئوف»؛

همگی با زهر مسموم شدند و مظلومانه به شهادت رسیدند. بی آنکه کسی از خود بپرسد «به کدامین گناه»؟

آیا صراط مستقیم خدا بودن، کرامت داشتن، چراغ هدایت و کشتی نجات بودن، زینت عبادت کنندگان بودن، علم همه چیز را در سینه داشتن، پیشوای راستگویان بودن، اسوه‌ی صبر بودن، رأفت داشتن، ... جرم است؟ آن هم جرمی که سزایش چنین رفتار بی رحمانه ای باشد؟!

شگفتا.

نهمین هدایتگر هم که آمد، همگان او را به «علم» و «جود» مزیّن یافتند. پس بنی آدم باز باید دست به کار می‌شد تا اَجری در خور (!) مهیّا سازد و پاسخ خوبی را با بدی بدهد. از این رو نهمین وصیِّ رسول خاتم را نیز زهر نوشاندند تا در پرونده‌ی بشر چیزی از قساوت و جهالت و شقاوت کم نمانده باشد. همچنانکه با دهمین و یازدهمین هدایتگر هم چنین کردند.

به سبب نافرمانیِ نااهلان، خداوند حکیم، دوازدهمین جانشین رسولش و آخرین ذخیره‌ی هدایت خود را از چشم‌ها پنهان ساخت و امر ظهورش را به خواست مردم منوط فرمود.

در انتظار آمدنش و زدودن هر آنچه جهل و کفر و کینه است، لحظه‌ها را می‌شماریم و در روز شهادت نهمین هدایتگر آسمانی، کلام نورانی جوادالائمه را به یاد می‌آوریم که فرمود:

«برترین اعمال پیروان ما انتظار فرج است»[3] .

و آمدنش را از درگاه پروردگار مهربان طلب می‌کنیم.

      

منبع: پایگاه علمی فرهنگی محمد (ص)

    


[1] شعر از: غلامرضا سازگار. 

[2] امام کاظهم -هفتمین جانشین و هدایتگر پس از رسول خدا- می فرمایند: "ان لله علی الناس حجتین: حجه ظاهر و حجه باطنه فاما الظاهره فالرسل و الانبیاء و الائمه علیهم السلام و اما الباطنه فالعقول":تحف العقول، ص 285. 

[3] "أَفْضَلُ أَعْمَالِ شِیعَتِنَا انْتِظَارُ الْفَرَج": بحارالانوار، ج ‏51، ص 156.

logo test

ارتباط با ما