ابوتمام حبیب بن اوس بن حارث طائی حورانی جاسمی، در روستای جاسم از توابع دمشق زاده شد.
تاریخ ولادت او را سالهای ۱۷۲، یا ۱۸۸، یا ۱۹۰ و یا ۱۹۲ هـ ذکر کردهاند.
ابوتمام در مصر پرورش یافت و در مسجد جامع مصر به سقایت مردم اشتغال داشت.
سپس با ادیبان همنشین شد و از آنان دانش فرا گرفت. وی شعر را دوست داشت و در راه آن کوشید تا شاعری چیرهدست و مشهور شد و چون معتصم (خلافت ۲۱۸-۲۲۷ هـ) از موقعیت وی آگاه شد، او را به سامرا احضار کرد و در برابر سرودن شعر به وی جایزه داد و او را بر تمام شاعران مقدم داشت. او سپس به بغداد رفت و در آنجا نیز با ادبا و دانشمندان همنشین گردید.
گفتهاند که وی شاعری ظریف، خوش طبع،
فاضل، فصیح و در زمان خودش بیبدیل بود و غیر از قصاید و مقاطع، چهارده هزار ارجوزه را حفظ داشت.
در کتاب فحول الشعراء خویش درباره عده زیادی از شعرای جاهلی مخضرم (شاعرانی که هر دو دوره جاهلی و اسلام را درک کردند) و اسلامی بحث کرده است.
او اشعار زیادی در مدح اهل بیت و امامان شیعه (علیهمالسّلام) سروده و به همین سبب رجالنویسان او را امامیمذهب به شمار آوردهاند.
ابوتمام اشعار زیادی سروده بود، تا آنجا که ششصد قصیده و هشتصد مقطوعه برای او شمردهاند.
ابوتمام در جمادی الاولی سال ۲۳۱ در موصل درگذشت.[1]
از جمله آثار جدیدی که از اشعار این شاعر هم دوره اهل بیت منتشر شده است" سه چکامه ولائی از ابوتمّام طائی" با همت حبیب راثی و خانم یزدیمهر به چاپ رسیده است.
یکی از این قصائد، قصیدهی میمیه میباشد که مهمترین بخش این قصیده ابیاتی است که ابوتمّام نام ائمهی شیعه را تا امام جواد علیهالسلام ذکر میکند. زیرا هم عصر با آن امام همام بوده است.
نجاشی چنین میگوید:
أبو تمّام الطائيّ كان إماميّا ، وله شعر في أهل البيت عليهمالسلام كثير. وذكر أحمد بن الحسين[ابن الغضائري] رحمه الله أنّه رأى نسخة عتيقة ـ قال : لعلّها كتبت في أيّامه أو قريبا منه ـ وفيها قصيدة يذكر فيها الأئمّة عليهمالسلام حتّى انتهى إلى أبي جعفر الثاني عليهالسلام ، لأنّه تُوفّي في أيّامه. (رجال النجاشي، ص ١٤١)
این قصیده در "سه چکامه ولائی" بر اساس شش نسخهی خطی کهن با تصحیح انتقادی و شرح منتشر شده است.
چند بیت مهم این قصیده را با هم مرور میکنیم:
وَالمُصَـفّـی مُـحـمّـدُ بـنُ عَـلِي
والمُـعَرّى مِن كُلِّ ســوء وَذامِ
أبـرَزَت مِـنـهُ رَأفــةُ الله بِالنّــا
سِ لِـتَركِ الظَّلامِ بَـدرَ التَّـمـامِ
فَهوَ ماض عَلَی البَديهَةِ بِالتَّفــ
ـضيلِ مِن رأيِ هِبـرِزيّ هُـمـامِ
عالِم بِالأمورِ غارَت فَلَم تُنـ
ـجم،فما ذا يكونُ في الإنجامِ
هؤلاء الألى أقـامَ بِهِم حـُجـ
ـتَـه ذو الــجـَـلالِ وَالإكــرامِ
... و امام بعدی من محمد بن علی الجواد علیهالسلام است که پاکسیرت و مبرّا از هرگونه بدی و عیب و نقصی است.
رأفت و مهربانی پروردگار چراغ هدایتش را همچون قرص کامل ماه از وجود مقدّس او برای مردم آشکار کرد تا به واسطهی او تاریکیها زدوده گردد
پس وی کسی است که بدون زحمت فکر و اندیشه، بهترین و نافذترین حکمها را بیان میکند؛ به نحوی که برتری بسیاری بر رأى مردان کارآزموده و بلند همت دارد.(اشاره به مناظرات علمی امام جواد علیهالسلام)
......
این امام [به اذن خدا] عالم به اموری است که در پردهی غیب بوده و ظاهر نشده است؛ لکن ظاهر شدنش سودی برای وی ندارد[زیرا قبل از آن آگاه بوده و همه را میدانسته است]
اینان [امامان اهلبیت علیهمالسلام] کسانی هستند که خداوند، حجّت خود را برای مردم به وسیلهی ایشان اقامه و تمام کرده است
این ابیات از شاعری که در عصر ائمه علیهمالسلام می زیسته (۱۹۰_۲۳۱ ق) سندی بس مهم است در اینکه شیعیان، علم ائمه را از سنخ علم دیگران که از زید و عمرو فرا گرفتهاند، نمیدانند، بلکه در منظومهی فکری شیعیان عصر ائمه وقتی سخن از علم امام به میان میآید مراد علمی است که مصدرش الهی است و خطا در آن راه ندارد و صاحب آن علم حجت خداست نه علمی که با استاد و کلاس درس حاصل شده و صاحب آن ممکن است خطا کند... [2]
...............................................................................................................................................................................................................................................
[1] ویکی فقه مدخل ابوتمام طائی
[2] یادداشتی از رضا بیات پژوهشکر ادبیات شیعی