غیرالمغضوب علیهم؛ ویژه‌ی 16 تا 18 سال

 

flower 12

    

بسم الله الرحمن الرحیم

  

موضوع: خشم و رضایت خدا در گرو خشم و رضایت حضرت زهرا سلام الله علیها

  

با اهتمام: زهرا مرادی

  

گروه سنی: 16 تا 18 سال (دهم تا دوازدهم متوسطه)

  

متن محتوا با عنوان «غیر المغضوب علیهم!»

خب خانم‌ها (آقایان)؛ امروز می‌خواهم راجع به خوشبختی صحبت کنم.

همه دوست دارند جزو دسته‌‌ی خوشبخت‌ها باشند تا بدبخت‌ها. کسی نیست که آرزو کند یا با این هدف تلاش کند که بدبخت شود.

البته تعریف هرکس از خوشبختی می‌تواند با نفر دیگر متفاوت باشد. ممکن است کسی خوشبختی را در آرامش ببیند؛ دیگری در سلامتی؛ آن یکی در ثروت؛ یکی هم بگوید با پول می‌توان هم آرامش داشت، هم سلامتی، ... اما من امروز قصد ندارم از این زاویه به ماجرا نگاه کنم. بگذارید با مثالی شروع کنم.

همه‌‌ی شما درباره‌‌ی حضرت سلیمان و تاج و تخت و ثروت و قدرتش شنیده‌اید. در میان پیامبران و فرستادگان آسمانی، حضرت سلیمان به حکمت و اراده‌‌ی الهی ثروتمندترین پیامبر بوده و جنّ و انس و حیوانات در خدمت و گوش به فرمانش بودند. هرچه اراده می‌کرد به لطف خدا در اختیارش بود.

از طرف دیگر همه‌‌ی ما درباره‌‌ی قارون هم بسیار شنیده‌ایم. قارون فردی ثروتمند در زمان حضرت موسی بود که آنقدر ثروت و طلا و جواهر داشت که کلیدهای گنجینه‌هایش را افراد قوی هیکل به سختی می‌توانستند حمل کنند![1] قارون هم هرچه دوست داشت خدمتگزارانش برایش فراهم می‌کردند. خیلی‌ها آرزو می‌کردند کاش جای قارون بودند و آنها هم در ثروت و آسایش غوطه می‌خوردند.

حالا از بین این دو شخصیت (یعنی حضرت سلیمان و قارون) – که هر دو هم از مال دنیا و قدرت و شوکت چیزی کم نداشتند - به نظرتان کدامیک خوشبخت بودند؟

برای اینکه ببینیم کسی خوشبخت هست یا نه؛ و یا حتی خودمان خوشبختیم یا نه، نمی‌شود فقط یک مقطع از زندگی فرد را نگاه کنیم؛ بلکه باید برآیند زندگی اش را ببینیم؛ آخر و عاقبتش را نگاه کنیم؛ ببینیم این روال زندگی او را به کجا کشانده یا می‌کشاند.

عاقبتِ کار حضرت سلیمان چه شد؟ عاقبتِ کار قارون چه شد؟

مهلت زندگیِ این دنیاییِ هر دو به پایان رسید و هر دو بی هیچ سکّه‌ای از مال این دنیا، به دیار باقی رفتند. دیار «باقی»! یعنی «باقیمانده‌‌ی حیات طولانی‌شان را در جهانی دیگر قرار است ادامه بدهند». یعنی فقط بخش بسیار بسیار ناچیزی از حیات‌شان به پایان رسید و بعد با توشه‌ای که در فرصت کوتاه زمینیِ خود جمع کرده بودند، روانه‌‌ی آخرت شدند.

سلیمان علیه السلام در حالی این دنیا را ترک کرد که با وجود آن همه مال و ثروت، همنشین و همسفره‌‌ی مسکینان می‌شد و با اینکه مردم سرزمینش به برکت و سخاوت حضرت سلیمان هر روز غذاهای لذیذ می‌خوردند، او فقط نان جو می‌خورد. آن مال و ثروت و قدرت باعث نشد تا سلیمان علیه السلام لحظه‌ای از یاد خالق و بندگی خدا غافل شود؛ تا جایی که خدا او را بنده‌‌ی خوب خود خواند.[2]

اما قارون در حالی این دنیا را ترک کرد که به غضب الهی دچار بود. در یک چشم بر هم زدن، عذاب خدا دامنش را گرفت و زمین، او را در خود فرو برد.[3] قارون که از اقوام و نزدیکان حضرت موسی بود، پیش از آنکه به چنین ثروت و دارایی‌ای برسد، فردی خداپرست و عابد بود؛ اما پس از اینکه علم کیمیاء یاد گرفت و صاحب مال و اموال فراوان شد، کم کم از یاد خدا که غافل شد، هیچ؛ به گردنکشی در مقابل خدا و فرستاده‌اش حضرت موسی هم تن داد.[4] به همین دلیل غضب خدا شامل حالش شد و آن مال و ثروت نه تنها به فریادش نرسید بلکه زمینه‌‌ی بدبختی اش را هم فراهم کرد.

پس همانطور که در این دو مثال دیدید، می‌شود کسی بسیار ثروتمند باشد و هرچه اراده کند، در اختیارش قرار گیرد؛ اما عاقبتش ختم به خیر نشود و غضب خدا گریبانش را بگیرد.

قطعا هیچ کس به شخصی مثل قارون خوشبخت نمی‌گوید. هرچند عده‌ای از قوم بنی اسراییل وقتی خدم و حشم و کاخ قارون را می‌دیدند، می‌گفتند خوش به حال قارون؛ کاش ما هم مثل او ثروتمند و خوشبخت بودیم؛ اما همین عده وقتی عاقبت کار او را به چشم دیدند خدا را شکر کردند که در جایگاه او نبودند.[5]

بله خانم‌ها (آقایان).

اگر خدا نسبت به کسی غضب کند، حتی اگر آن فرد، پول‌دارترین، دانشمندترین، زیباترین، قدرتمندترین، مهم‌ترین، مشهورترین ... آدمِ دنیا هم باشد، نمی‌توانیم بگوییم او خوشبخت است. چون برآیند زندگی‌اش به ما نشان می‌دهد که نه تنها خوشبخت نشده، بلکه خود را هلاک و بدبخت کرده. چراکه خود خدا در قرآن به صراحت می‌فرماید اگر غضبش شامل حال کسی شود، آن فرد هلاک خواهد شد![6]

البته واضح است که منظور از هلاک شدن، مردن نیست؛ چون همه می‌میرند. هم حضرت سلیمان از دنیا رفت و هم قارون. بلکه معنای هلاکت این است که طرف، زندگی آن دنیایش را هم نابود سازد. در واقع، بدبختِ حقیقی کسی است که زندگی جاودان پس از مرگش را خراب کرده باشد؛ وگرنه این چند ده سال زمینی که چشم بر هم بگذاریم با بالا و پایینش به سر می‌آید.

پس چه مانند قارون یا سلیمان ثروت داشته باشی، چه نه، رضایت و غضب خداست که تعیین می‌کند خوشبختِ حقیقی هستی یا خدای ناکرده بدبختِ حقیقی!

...

اما چه رفتاری رضایت یا نارضایتی خدا را سبب می‌شود؟

مثلا وقتی کسی با کمک عقل و فطرت و رهنمودهای فرستاده‌‌ی خدا می‌یابد که خالقی یکتا دارد که همه‌‌ی دار و ندارش از اوست، اما به گردنکشی در مقابل این خالق بلند می‌شود، خدا را غضبناک می‌کند.

یا مثلا وقتی کسی حق کسی را آگاهانه و ظالمانه ضایع می‌کند؛ مال یتیمی را می‌خورد؛ به ضعیف‌تر از خودش زور می‌گوید؛ ... خدا را از خود غضبناک می‌کند.

حدس زدنِ رفتارهایی که سبب رضایت یا نارضایتی خدا می‌شود، کار دشواری نیست. هر کدام از شما می‌توانید چندین مثال شبیه اینهایی که گفتم نام ببرید. اما اکنون می‌خواهم موردی را بگویم که شاید بعضی از شما درباره‌اش نشنیده باشید.

رسول اکرم می‌فرمایند:

«خداوند با غضب فاطمه، غضبناک می‌شود و با رضایت او راضی می‌شود!»[7]

یک مخلوق، یک بنده به چه جایگاهی می‌تواند رسیده باشد که رضایت خدا در گرو رضایت او و خشم و ناراحتی خدا در نتیجه‌‌ی غضب او باشد؟!

خیلی حرف بزرگی است‌!

ما در نمازهامان از خدا می‌خواهیم که ما را از دسته‌‌ی غضب شدگان قرار ندهد: «غَيرِ الْمَغضُوبِ عَلَيهِم»[8].

{مربی به مرور که صحبتهایش را تکمیل می‌کند، مطالب زیر را مانند نمونه بر روی تخته بنویسد:}

 Fatemie16 18.mohammadfnd.org

شرط خوشبخت شدن را هم که با هم بررسی کردیم و دیدیم این است که خدا را از خود غضبناک نکنیم.

آن وقت یکی از چیزهایی که خدا را غضبناک می‌کند، غضب و ناراحتیِ حضرت زهراست!

...

حال، چه کارهایی موجب رضایت حضرت زهرا و چه کارهایی سبب ناراحتیِ ایشان می‌شود؟

همه‌‌ی شما می‌دانید تک تک فرزندان حضرت زهرا مورد ظلم و نامهربانیِ مردم قرار گرفتند. یازده امام توسط مردم به غریبانه‌ترین حالت ممکن به شهادت رسیدند. آیا به نظرتان این رفتارها باعث شادمانی و رضایت حضرت زهرا شده یا ناراحتی و خشم ایشان؟              معلوم است که باعث غضب ایشان و در نتیجه غضب خدا شده.

چنانچه وقتی فردی به نام محمود بن لبید، فاطمه زهرا را گریان می‌بیند و درباره‌ی علت ناراحتی‌ ایشان می‌پرسد، حضرت زهرا نارضایتی خود را از رفتار مردم در پس زدنِ سرپرستی که خدا برای‌شان انتخاب کرده بود، ابراز می‌کنند و می‌فرمایند اگر گذاشته بودند حق به حق دار برسد، تا قیام قیامت دو نفر با هم به اختلاف نمی افتادند. [9]

پس چگونه فاطمه زهرا ناراحت نباشد در حالی که می‌بیند مردم، ظالمانه هدایتگر عصرشان را کنار می‌گذارند و خود را به گمراهی و فلاکت می‌اندازند؟

چگونه غضبناک نباشد وقتی جگر حسنش را با زهر، لخته لخته می‌کنند؛ حسینش را به تعبیر امام سجاد مانند قوچی سر می‌برند؛ و دیگر جانشینان و فرزندان حسین را هم به غریبانه‌ترین شکل به شهادت می‌رسانند؟

آری؛ اینچنین بود که فاطمه غضبناک شد و از غضبش خدا غضب کرد!

 و نکته‌‌ی مهم، اینجاست که وقتی خدا نسبت به جماعت و قومی غضب کند، هدایتگر زمان و فرستاده‌‌ی خود را از دسترس آن مردم خارج می‌کند.[10]

به همین دلیل است که دوازدهمین امام اکنون در غیبت و ناشناس زندگی می‌کند.

حالا نحوه‌‌ی رفتار ما با آخرین فرزند فاطمه – که در اثر جهالت مردمان در غربت غیبت به سر می‌برد - می‌تواند رضایت یا عدم رضایت حضرت زهرا را برای مان رقم بزند.

اگر نسبت به امام زمان‌مان بی تفاوت باشیم، اگر او را به فراموشی بسپاریم، اگر برای ظهورش و تمام شدن غیبتش کاری نکنیم، ما هم مانند مردم زمان سایر ائمه سبب ناراحتیِ حضرت زهرا می‌شویم.

اما

اگر محبت و یاد فرزند فاطمه را در دل زنده نگاه داشتیم، اگر در دعاهامان فرج پسر فاطمه را از خدا طلب کردیم، اگر هنگام صدقه دادن، نور چشم زهرا را بر خود و خانواده‌مان ارجح دانستیم و ابتدا برای سلامتی امام زمان صدقه دادیم، آن وقت است که رضایت حضرت زهرا و در نتیجه رضایت خدا را کسب نموده‌ایم.

و خوش به حال کسی که خدا از او راضی باشد.

  

بیاییم در ایام شهادت حضرت زهرا تصمیم بگیریم با نور چشمان ایشان – حضرت مهدی - به گونه‌ای رفتار کنیم که قلب حضرت زهرا از ما شاد شود.

برای سلامتی و ظهور هر چه زودترِ مهدیِ فاطمه، صلوات.

   

منبع: خانه کودک و نوجوان بنیاد محمد (ص)

   


[1] "إِنَّ قارُونَ‏ كانَ مِنْ قَوْمِ مُوسى‏ فَبَغى‏ عَلَيْهِمْ وَ آتَيْناهُ مِنَ الْكُنُوزِ ما إِنَّ مَفاتِحَهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّة" یعنی: همانا قارون از قوم موسى بود و بر آنها ستم كرد، و از گنجها آنقدر به او داده بودیم كه [حمل] كليدهاى آن بر گروه نيرومند هم سخت بود: قرآن کریم، سوره قصص، آیه 76.

[2] "وَ وَهَبنا لِداوُودَ سُلَيمانَ نِعمَ العَبدُ إنَّهُ اَوَّاب" یعنی: و به داوود، سلیمان را بخشیدیم؛ چه نیکو بنده ای! همانا او بسیار [به سوی خدا] باز می‌گشت: قرآن کریم، سوره ص، آیه 30.

[3] "فَخَسَفْنَا بِهِ وَ بِدَارِهِ الْأَرْضَ فَمَا کانَ لَهُ مِن فِئَةٍ ینْصُرُونَهُ مِن دُونِ اللَّهِ وَ مَا کاَنَ مِنَ الْمُنتَصِرِین" یعنی: سپس ما، او و خانه اش را در زمین فرو بردیم و گروهی نداشت که او را در برابر عذاب الهی یاری کنند و خود نیز نمی‌توانست خویشتن را یاری دهد: قرآن کریم، سوره قصص، آیه 81.

[4] تفسیر قمی، ج 2، ص 142 تا 145.

[5] "وَ أَصْبَحَ الَّذِينَ تَمَنَّوْاْ مَكاَنَهُ بِالْأَمْسِ يَقُولُونَ وَيْكَأَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ يَقْدِرُ  لَوْ لَا أَن مَّنَّ اللَّهُ عَلَيْنَا لَخَسَفَ بِنَا  وَيْكَأَنَّهُ لَا يُفْلِحُ الْكَافِرُون" یعنی: و همان كسانى كه ديروز آرزو داشتند به جاى او باشند، صبح مى‏گفتند: «واى، مثل اينكه خدا روزى را براى هر كس از بندگانش كه بخواهد گشاده يا تنگ مى‏گرداند، و اگر خدا بر ما منّت ننهاده بود، ما را [هم‏] به زمين فرو برده بود. واى، گويى كه كافران رستگار نمى‏گردند»: قرآن کریم، سوره قصص، آیه 82.

[6] "... وَمَن يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوَى" یعنی:... هر كس خشم من بر او فرود آيد قطعا در [ورطه] هلاكت افتاده است: قرآن کریم، سوره طه، آیه 81.

[7] "إِنَّ اللَّهَ لَيَغْضَبُ لِغَضَبِ فَاطِمَةَ وَ يَرْضَى لِرِضَاها": بحارالانوار، ج 43، ص 19.

[8] قرآن کریم، سوره حمد، آیه 7.

[9] بحارالانوار، ج 36، ص 353.

[10] "إِذَا غَضِبَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَى خَلْقِهِ نَحَّانَا عَنْ جِوَارِهِم‏"یعنی: هرگاه خداوند تبارک و تعالی بر مردم غضب کند ما [فرستادگان و راهنمایان الهی] را از مجاورت آنها دور می‌سازد: کافی، ج 1، ص 343. 

logo test

ارتباط با ما