با اهتمام: زهرا مرادی
استاد راهنما: مسعود بسیطی
عزیزم؛ همانطور که جسم ما برای ادامهی حیات و سلامت، به غذای سالم نیاز دارد، روحمان هم برای ادامهی حیات و حفظ سلامت، نیاز به غذا دارد. آن هم غذایی سالم. تازه، همانطور که خودت میدانی اهمیت روح و سلامتش، از جسم خیلی بیشتر است. چون ما با جسممان نهایتا 80، 90 سال کار داریم اما روحمان را برای زندگی ابدی در عالم بعد از مرگ لازم داریم. پس باید خیلی بیشتر از اینکه حواسمان به جسممان است، مراقب سلامت روحمان باشیم؛ چون حالا حالاها لازمش داریم.
حالا به نظرت چه غذایی برای روح مناسب است؟ با موسیقی موافقی؟! با مدیتیشن یا یوگا چطور؟ کتاب خواندن هم شاید بد نباشد؛ مثلا کتاب شعر!
قطعا همهی اینها به نوعی برای روح، غذا محسوب میشوند؛ اما سوال اینجاست که آیا غذای مناسبی هستند؟ آیا همانطور که بعضی از خوراکیها در عین لذیذ بودن، ما را به انواع سرطانها و بیماریها مبتلا میکنند، غذای روح نمیتواند روحمان را بیمار کند؟
معلوم است که میتواند. پس حالا چه کنیم؟ چگونه تشخیص دهیم کدام غذا برای روحمان مناسب است و کدام مخرّب؟ به حرف چه کسی گوش بدهیم؟ این روانشناس یا آن یکی؟ این معلم یا دیگری؟ عمویم یا شوهر خالهام؟ مادرم یا مادربزرگم؟
جواب سوالت اینجاست:
عزیزم؛ همهی پیامبران و فرستادههای خدا برای خوشبختی آدمها و سلامت و رشد روحشان آمدهاند. حالا آیا ممکن است از مسئلهی مهم و اساسی ای مثل غذای روح غافل مانده باشند؟ آیا خداوند فراموش کرده راهکار مناسبی برای تغذیهی روح انسانها معرفی کند که بشر خودش غذاهای مختلف را آزمایش کند و ببیند کدام خوب است و کدام بد؟
معلوم است که نه! همهی فرستادههای الهی برای حیات و سلامت روح، عبادات خاصی را مانند نماز معرفی کرده اند.
اما احتمالا ممکن است این سوال برایت پیش آمده باشد که چرا وقتی مثلا موسیقی گوش میدهم تاثیر آن را بر روح خود حس میکنم ولی با نماز هیچ تغییری در روحم حس نمیکنم؛ اصلا لذتی از خواندنش نمیبرم؛ هیچ رشدی حس نمیکنم؟
برای اینکه جواب سوالت را پیدا کنی این مطلب را بخوان: اگر نماز غذای روح است، چرا من لذتی نمیبرم؟
منبع: خانه کودک و نوجوان بنیاد محمد(ص)