گل آرزوی پیامبر

 

flower 12

    

برگرفته از: پژوهش «اندوه مهر» با عنوان «تو می‌گریستی»

 (دانلود کلیپ)  

   

شب بود؛

و تو می‌گریستی؛ و صدایی ‌گفت:

بانوی صبر! تندیس استقامت!

از چه می گریی؟

سوگ پدر آیا چنان لطمه‌ای بر كوه استوار دلت وارد كرده

كه چشمه چشمه اشك از آن می‌جوشد؟

تو می‌گریستی؛

و گریه‌ات می‌گفت كه نه!

بانوی آسمان!

به بالا چون ستارگان و به روشنی چون ماه!

گریه‌ات سوگواره‌ی ستمی است كه بر شویت رفته؟

خانه‌نشینی آفتاب را برنمی‌تابی؟

تو می‌گریستی؛

و گریه‌ات می‌گفت كه نه!

سیب بوستان بهشت!

گل آرزوی پیامبر!

مالك باغهای آسمانی!

گریه‌ات غمنامه‌ی غصب باغستانی زمینی كه نیست!

و تو می‌گریستی؛ و صدایی گفت:

بانوی آبها!

دریای مواج گوهر آفرین!

از آن آتش كه نااهلان بر قدمگاه جبریل افروختند،

ابری از دلت برخاست كه در آسمان چشمانت باریدن گرفته؟

تو می‌گریستی؛

و گریه‌ات می‌گفت كه نه!

گریه‌ات از آسمان است،

به نجوای فرشتگان ماند،

كه سركشی غافلانه مردمان را به اعتراض برخاسته باشند.

اندوه پیامبرانش به جان،

و شكوه‌ی رسولانش در نهان.

گریه‌ات درد پهلو و بازو نیست،

رنج عشق در خویش دارد.

و اشكهایی كه به رنگ خداست،

بر گونه‌های پریده رنگت می‌دود.

تو می‌گریستی و صدایی می‌آمد؛

بانوی خدا سوگوار پرستش است.

دلمشغول آن‌كه خدا، به هیمنه‌ی خداییش،

و به یگانگی توحیدش،

پرستیده نشود.

مردمان گوساله‌ی سامری بسازند و بر مركبی بتازند،

كه در وادی حیرتشان به‌زیر افكند.

هزارسال در بیابان تمنّا سرگشته بمانند؛

دروازه‌های سرزمین هدایت، پیش رویشان بسته باشد،

و كلید ورود را نیابند.

مشركانه هزاردسته شوند،

تا بردری كه بسته‌ی غفلت آنهاست،

مشت بكوبند.

و نه مهربانی دستهای پینه‌ی بسته‌ی تو،

نه مهرورزی دل خسته‌ی تو،

دستهای بیعت شكن مردمان را،

شكسته برنمی‌تابد.

بانوی عبادت!

گریه‌ات سوگواره‌ی توحیدباوری است؟

تو می‌گریستی؛

و گریه‌ات می‌گفت كه آری!

هزارسال گذشته‌بود،

و تو می‌گریستی

و صدایی می‌گریست.

 

      

منبع: پایگاه علمی فرهنگی محمد (ص)

    

logo test

ارتباط با ما