شاعر و نویسنده معاصر مسیحی: «من قاطعانه و با کمال عقیده باور دارم که اگر کسی ازحسین بسراید و چیزی بنویسد اما از زینب یاد نکند گویی اصلا چیزی ننوشته است.»
«ریمون قسّیس» شاعر و نویسنده معاصر مسیحی در سال 1939 میلادی در زحلۀ لبنان به دنیا آمد. از این شاعر خوش قریحه، اشعار متنوعی با موضوعات تاریخی، اجتماعی و عاشقانه به زبانهای عربی و فرانسوی منتشر شده است. در میان آثار متعددی که از وی چاپ و منتشر شده، قصیدهای طولانی با نام «ملحمه الحسین» وجود دارد که در مدح امام حسین (ع) و واقعه کربلا سروده شده است. این قصیده اینگونه آغاز میشود:
یا حسین الفداء الله تفدیک نفسی
انت نوری المضیء یُضحی و یُمسی
ای حسین، ای فدایی حق، جانم به فدای تو. تو در هر صبح و شام نور درخشان منی.
در این قصیده تاثیرگذار، علاوه بر مدح و توصیفات شاعرانه و تصویرسازیهای متنوع ادبی اسامی شخصیتها و نیز مکانهای تاریخی مسیر کاروان کربلا نیز به چشم میخورد. همچنین نکتهای که بسیار جالب توجه است، اشاره «ریمون قسّیس» به شهدای مسیحی عاشورا همچون «وهب نصرانی» و سفیر روم در مجلس یزید است. او همچنین در بیتی از سرودۀ خود، به مقایسۀ سر مطهر حسین (ع) و سر بریده یحیی (ع) که مورد تقدیس مسیحیان است، پرداخته است.
وی که در مقاطعی از این قصیده با شور و حرارتی خاص از زینب کبری (س) یاد کرده، میگوید:
«من قاطعانه و با کمال عقیده باور دارم که اگر کسی ازحسین بسراید و چیزی بنویسد اما از زینب یاد نکند گویی اصلا چیزی ننوشته است.»
او با استفاده از برخی اشعار منسوب به بانوی کربلا و زبان حال ایشان چنین میگوید:
زینبٌ أنت أختُه خیرَ أختٍ
لطمت وجهَها و صاحَت: لتَعسی
عندما شاهدَته رأس حسینٍ
أنشدَت شعرَها تُشیر بخَمس
«یا هلالاً لمّا استتمّکمالاّ»
أنهت الحربُ ناجذیها بضرس
«ما توهّمت یا شقیقَ فوادی»
کان هذا ما حقّق الیومَ أمسی
ای زینب تو خواهرش هستی، بهترین خواهر که بر سر و روی خود زد و فریاد برکشید که: وای بر من.
هنگامی که سر برادر را دید شروع به سرودن نمود در حالی که به او اشاره میکرد:
ای هلال ماه من که نگذاشتند کامل شوی و جنگ به حیاتش خاتمه داد، ای پاره جگرم؛ گمان نمیکردم آنچه از دیروز برای امروزم مقدر شده این صحنه باشد.
«ریمون قسیس» که در لابهلای ابیات بارها از ارادتش نسبت به مقام امام حسین (ع) گفته، قصیدۀ خود را با این ابیات به پایان میرساند:
هذه بعض سیرهٍ لحسینٍ
هی ذکری تبقیکأشرفِ درسٍ
صاحِ هذیکتبتها بدمائی
عن شهیدٍ لم یروهِ فیضُ نقسٍ
اینها بخشی از ماجرای حسین بود که چون والاترین درس باقی خواهد ماند. این کلمات را به خون خود نوشتهام از شهیدی که با قلم و دوات نمیتوان از او نگاشت.
منبع: بنیاد علمی فرهنگی محمد(ص)