نویسنده: زهرا مرادی (کارشناس ارشد MBA ؛ این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید)
می گویند «حلم» به معناى خويشتن دارى به هنگام هيجان غضب است [1]؛ و تفاوتش با صبر در آن است که: فرد «حلیم»، تواناییِ انتقام و عکس العمل در مقابل خاطی را دارد ولی با این وجود، او را میبخشد[2]. اما در «صبر»، لزوما فرد خاطی، از عقوبت «صابر» برای همیشه در امان نیست؛ بلکه ممکن است در فرصتی دیگر و به محض مناسب شدن شرایط، مورد انتقام قرار گیرد. [3]
از این رو، حلم ورزیدن، سختتر از صبوری کردن است و البته بسی ارزشمندتر!
مربیان الهی، قویترين مردم را كسى خواندهاند كه با نيروى حلم بر غضبش چيره گردد [4]؛ و نیز گفتهاند شجاعترین مردم کسی است كه توسط حلم بر جهلش غالب شود. [5]
از آنجا که در مکتب اهل بیت علیهم السلام، علم بدون عمل ارزشی ندارد، هرچه را که هدایتگران آسمانی به دیگران توصیه کردهاند، خود، به بهترین شیوه، به آن عامِل بودهاند. پس اگر توصیه به حلم کردهاند، خود، اسوهی حلم بودهاند. حکایت زیر، نمونهای است از حِلم این خاندان که میان مردی از اهل شام و دومین هدایتگر پس از رسول خاتم – امام حسن مجتبی عیه السلام – اتفاق افتاد.
شام، محل حکومت معاویه بود؛ و شامیان که خاندان وحی را ندیده بودند، تحت تاثیر تبلیغات حکومت، با اهل بیت پیامبر دشمن بودند.
احادیث و داستانهای جعلی و دروغین، ذهن مردم شام را دربارهی فرزندان پیامبر و وارثان علم رسول خدا مسموم کرده بود و شامیان را علیه خاندان کرامت و طهارت، شورانده بود.
روزی یکی از اهالی شام که به مدینه آمده بود، تا چشمش به حسن بن علی علیه السلام افتاد، شروع به ناسزاگویی علیه ایشان کرد. اما هر چه دشنام داد، امام حسن، پاسخ نداد. تا آنکه مرد، ساکت شد. آنگاه حضرت مجتبی علیه السلام رو به وی کرد و با لبخند فرمود:
" گمان میکنم که در این شهر، غریبهای؛
شاید هم مرا [با شخص دیگری] اشتباه گرفتهای ...
اگر از ما چیزی بخواهی، تقدیمت میکنیم؛
و اگر راهنمایی و ارشاد بخواهی، راهنماییاَت میکنیم؛
و اگر مرکب میخواهی، سوارت میکنیم؛
و اگر گرسنهای، سیرت میکنیم؛
و اگر برهنهای، میپوشانیمَت؛
و اگر نیازمندی، بی نیازت گردانیم؛
و اگر بی پناهی، پناهت دهیم؛
و اگر خواستهای داری، انجامش دهیم؛
و اگر به منزل ما بیایی و تا زمانی که قصد رفتن کنی، مهمان ما باشی، برای تو مفیدتر است. ما را اتاق [مهمانخانهی] بزرگی است و دارای آبرو و امکانات مالی زیادی هستیم. " [6]
مرد شامی که برخوردِ با کرامت امام حسن را دید، از گفتهی خویش پشیمان شد و در حالی که از شرم میگریست، گفت:
" شهادت میدهم که به راستی «تو» خلیفهی خدا بر روی زمینی. خدا خود داناتر است بر اینکه رسالتهای خود را در چه جایی قرار دهد. تو و پدرت، مبغوضترین مردم در نزد من بودید؛ اما اکنون محبوبترین خلقِ خدا پیش من هستید." [7]
آن گاه همراه پیشوای سخاوت، راهیِ منزل امام علیه السلام شد و تا زمانی که از آن شهر برود، مهمان خاندان کرامت بود.
منبع: پایگاه علمی فرهنگی محمد (ص)
[1] - "الحلم: ضبط النفس والطبع عن هيجان الغضب": مفردات راغب، ذیل واژه «حلم»
[2] - "ليس الحليم من عجز فهجم و اذا قدر انتقم انما الحليم من اذا قدر عفى" یعنی: حليم كسى نيست كه به دلیل عجز و ناتوانى ساكت شود ولی به هنگام توانايى انتقام بگيرد؛ بلكه حليم كسى است كه هنگام توانايى ببخشد: غرر الحکم، ح 7529، ص 286.
[3] - "والفرْق بينهما أَن المُذنِب لا يأْمَنُ العُقوبة في صِفَة الصَّبُور كما يأْمَنُها في صِفَة الحَلِيم": مفردات راغب، ذیل واژه «حلم»
[4] - "اقوى الناس من قوى على غضبه بحلمه": غرر الحکم، ح 6386، ص 285.
[5] - "اشجع الناس من غلب الجهل بالحلم": غرر الحکم، ح 6387، ص 285.
[6] - "ایها الشیخ اظنک غریبا و لعلک شبهت فلو استعتبتنا اعتبناک و لو سألتنا اعطیناک، و لو استرشدتنا ارشدناک، و لو استحملتنا حملناک، و ان کنت جائعا اشبعناک، و ان کنت عریانا کسوناک، و ان کنت محتاجا اغنیناک، و ان کنت طریدا آویناک، و ان کان لک حاجة قضیناها لک، فلو حرکت رحلک الینا و کنت ضیفنا الى وقت ارتحالک کان اعود علیک لان لنا موضعا رحبا و جاها عریضا و مالا کبیرا": بحارالانوار، ج 43، ص 344.
[7] - "اشهد انک خلیفة الله فی ارضه، الله اعلم حیث یجعل رسالاته، و کنت انت و ابوک ابغض خلق الله الی و الآن انت احب خلق الله الی": همان.